سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط

مدت هاست

دیگر نمینویسم

هنوز برای نوشتن

باید سالها

چشمان سیاه تو را

من بخوانم...


نوشته شده در یکشنبه 94/10/20ساعت 7:21 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

دلتنگت شده ام 

این را  تپش قلبم می گوید

 محکم به سینه م می کوبد

میخواهد انتقام دلتنگی اش را از من بگیرد

اما من بی تاب ترم


نوشته شده در پنج شنبه 94/10/10ساعت 11:34 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

ابروانت

که در هم میروند

مشتی می شوند

پر قدرت

که قلب مرا

محکم

فشار می دهند

گره بگشا

از آن دو کمان

لختی بخند...


نوشته شده در یکشنبه 94/10/6ساعت 9:56 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

طلوع

میکند لبخند

بر هلال لبت

حلال میشود

زندگی بر من...


نوشته شده در چهارشنبه 94/10/2ساعت 8:8 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

تو

از من

از دلم

از شورم

از فکرم

بی خبری

و مرا

دایم

در آغوش داری!


نوشته شده در سه شنبه 94/10/1ساعت 9:36 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

خط میزنم روزگار بی تو را                                    

لاک میگیرم زندگی بدون تو را

باطل میکنم دل بستن به غیر تورا


نوشته شده در شنبه 94/9/28ساعت 7:48 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

من محکوم به سوختن در آتشی هستم

که دیگری

برای برآوردن آروزهایش روشن کرده بود

و مرا 

هیزم این آتش کرد

تا سوختن من روشنی بخش خانه اش شود

و حال

ایستاده دور تا دور آتش میچرخد

سوختنم را میبیند و قهقهه مستانه سر میدهد


نوشته شده در سه شنبه 94/9/24ساعت 1:0 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >