سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط

یکی بود و یکی که دیگر نیست

و دلی که لبش را به خنده نگشوده مرد

طفلک آرزوها داشت برای خودش


نوشته شده در دوشنبه 95/1/16ساعت 12:15 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

شنیده ای مرگ پایان زندگی ست؟

باور نکن من روزی هزار بار میمیرم

اما این زندگی تمام شدنی نیست


نوشته شده در یکشنبه 95/1/15ساعت 12:45 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

مرور میکنم گذشته را سطر به سطر

 خط میزنم   عهدهایی را که همه   شکستی 


نوشته شده در یکشنبه 95/1/8ساعت 9:51 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

عمو نوروز پشت در خانه دلم بمان

اینجا همیشه زمستان است

قلب های مردمش یخ بسته اند


نوشته شده در یکشنبه 95/1/1ساعت 12:59 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

.من از دست رفته م

این را صدای نامنظم ضربان قلبم میگوید

  و تیر کشیدن های پیاپی اش

دارد جان میدهد طفلک

اخر

سنگ شده ای 

باز جفا پیشه ت شده

 


نوشته شده در پنج شنبه 94/12/27ساعت 9:28 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

این روزها کابوس های شبانه

دارد مرا به جنون میرساند

جفای بیداریش به خواب هم سرایت کرده

 


نوشته شده در پنج شنبه 94/12/27ساعت 12:21 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

من 

بودم

و یار 

بود و

مهربانی هایش

عشق بود

و حرارت

و اشتیاقش

من هستم 

و فراق یار

و جفای روزگار

و دلی داغدار


نوشته شده در چهارشنبه 94/12/26ساعت 2:16 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >