سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط

و تو هر طرف که باشى؛
نگاه من؛
فکر من
و مسیر من همانجاست ...
تو بگو قله ى قاف؛
تو بگو قطبِ جنوب؛
من و عشق و جانم باهم مى آییم سمتِ تو؛
اصلاً بگو خودِ درکِ جهنم!
مى آییم ...
براى تو ؛
عطرت؛
لبخندت؛
براى چرخ زدن در آوازت ...
باید مُرد!
آمدن آنقدر ها هم عجیب نیست...!


نوشته شده در یکشنبه 97/10/23ساعت 10:38 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود!
از قول من 
به بارانِ بی امان بگو:
دل اگر دل باشد،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد...


نوشته شده در یکشنبه 97/10/23ساعت 10:36 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

حال
عجیبی 
است
تلاقی 
احساس


نوشته شده در یکشنبه 97/10/23ساعت 10:35 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

با دلم، با دوست داشتنم بازی نکن! من در بیحوصلگی هایم در شب نخابی هایم میان اشک و لبخندم با تو زندگیها کرده ام...


نوشته شده در پنج شنبه 97/10/20ساعت 11:58 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |