سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط

ابروانت

که در هم میروند

مشتی می شوند

پر قدرت

که قلب مرا

محکم

فشار می دهند

گره بگشا

از آن دو کمان

لختی بخند...


نوشته شده در یکشنبه 94/10/6ساعت 9:56 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

طلوع

میکند لبخند

بر هلال لبت

حلال میشود

زندگی بر من...


نوشته شده در چهارشنبه 94/10/2ساعت 8:8 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

تو

از من

از دلم

از شورم

از فکرم

بی خبری

و مرا

دایم

در آغوش داری!


نوشته شده در سه شنبه 94/10/1ساعت 9:36 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

خط میزنم روزگار بی تو را                                    

لاک میگیرم زندگی بدون تو را

باطل میکنم دل بستن به غیر تورا


نوشته شده در شنبه 94/9/28ساعت 7:48 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

من محکوم به سوختن در آتشی هستم

که دیگری

برای برآوردن آروزهایش روشن کرده بود

و مرا 

هیزم این آتش کرد

تا سوختن من روشنی بخش خانه اش شود

و حال

ایستاده دور تا دور آتش میچرخد

سوختنم را میبیند و قهقهه مستانه سر میدهد


نوشته شده در سه شنبه 94/9/24ساعت 1:0 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

برای تو مینویسم

ار دوریت

از دلتنگیم

از مهرت که بر دلم افتاده

از بی قراریم

از عشقت

از آرزویی که بر دلم ماند

برایت نمیگویم

از کابوس های شبانه م

از بی مهری هایت

از دلواپسی هایم

از دل خوشی هایت

از دل پریشانیم

از

از 

از 

........

 


نوشته شده در دوشنبه 94/9/23ساعت 1:9 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

من مرگ را از این زندگی طلب کارم

و جوانی ام را عزادار

به سوگ دل مرده ام نشسته م 

و چشمم به دور دست هاست

به افق های محال الوصول

 


نوشته شده در دوشنبه 94/9/23ساعت 12:57 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >