سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط


صدای پیانوی دختر همسایه که میآید
روحم به پرواز در میآید ....
درمیپیچد به باد .
.به نور ...
به بال پرندگان
پر میگیرم به سمت تو .....


نوشته شده در جمعه 98/2/13ساعت 2:4 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

و تو هر طرف که باشى؛
نگاه من؛
فکر من
و مسیر من همانجاست ...
تو بگو قله ى قاف؛
تو بگو قطبِ جنوب؛
من و عشق و جانم باهم مى آییم سمتِ تو؛
اصلاً بگو خودِ درکِ جهنم!
مى آییم ...
براى تو ؛
عطرت؛
لبخندت؛
براى چرخ زدن در آوازت ...
باید مُرد!
آمدن آنقدر ها هم عجیب نیست...!


نوشته شده در یکشنبه 97/10/23ساعت 10:38 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود!
از قول من 
به بارانِ بی امان بگو:
دل اگر دل باشد،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد...


نوشته شده در یکشنبه 97/10/23ساعت 10:36 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

حال
عجیبی 
است
تلاقی 
احساس


نوشته شده در یکشنبه 97/10/23ساعت 10:35 صبح توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

با دلم، با دوست داشتنم بازی نکن! من در بیحوصلگی هایم در شب نخابی هایم میان اشک و لبخندم با تو زندگیها کرده ام...


نوشته شده در پنج شنبه 97/10/20ساعت 11:58 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

بی یار غربت ابدی و

 درد جاودانه ست
 
ای امان از یار...


نوشته شده در جمعه 97/9/23ساعت 10:26 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

خوبم ها..!! 
فقط از وقتی رفته ای؛ 
هرکسی به قربانم می رود.. 
یک قطره اشک گوشه چشمم قلمبه می شود.. 
تا حالا دلت محبت دیگران را پس زده؟ 


نوشته شده در دوشنبه 97/9/19ساعت 1:55 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >