دست خط
تو خورشید قلب منی گرفته باشی روزگارم تاریک میشود من از تو لبریزم چون کتری لب پُر چون جوش بیاید عشق تو از من می تراود... لبخندت را از دور می بوسم این تمام سهم من از لبان توست دلم بی قرار یادت را در آغوش می کشد آرام نمی شود تا خودت نیایی تو یک درخت گلی که به جای بهشت در این دنیا روییدی بوی محبتت عالم را پر کرده است لبخند تو جان را تازه میکند دل پیر با خنده زیبایت برنا میشود تو خورشیدی زندگی بی تو ممکن نیست