سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط

من

در دریای مهربانیت

غرق هستم

کمند گیسویت را

به نجاتم

بنداز


نوشته شده در چهارشنبه 94/7/8ساعت 10:11 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

خیالت را

در آغوش میگیرم

فکرم

بوی گل های یاس و محمدی

میگیرد



نوشته شده در سه شنبه 94/7/7ساعت 8:19 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

گل ها

چقدر خوشبو شده اند

امروز

حتما صبحگاهان

تو

نوازششان کردی؟


نوشته شده در دوشنبه 94/7/6ساعت 9:38 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

می خواهم بنویسم

برای تو اما

کدام واژگان است

که خوبی و لطافت تو را

چنان بیان کند

که

به تو

ستم نشود...


نوشته شده در شنبه 94/7/4ساعت 9:3 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

لبخند تو

مسیحایی است

دل مرده ام را

معجزه آسا

زنده میکند...


نوشته شده در چهارشنبه 94/6/25ساعت 11:29 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

تو آفتاب گردانی

هر طرف بروی

آفتاب

همان طرف

می گردد...


نوشته شده در سه شنبه 94/6/24ساعت 11:25 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

دلم را

دخیل بسته ام

به مژگان چشم مستت

تو پلک میزنی

قلب من

تکان میخورد...


نوشته شده در دوشنبه 94/6/23ساعت 11:42 عصر توسط روزگار غربت| نظرات ( ) |

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >