دست خط
آویخته است بر سر هر زلفت خاطرتم طره را تاب مده میخندی بهار بر میگردد ببین فصلهای سال را هم به هم ریخته ای تو شب قدر منی یک لحظه باتو بودن از عمر هزار ماهه برایم بهتر است چشمان تو خورشید زندگی من است کسوف غم همیشه از آن دور باد تو هوای تازه ای مرا جان میبخشی هیچ چیز عشق را از مرغ عشق نخواهد گرفت حتی قفس آدمهای دیگر چشمان تو آسمان عمر من است چه تار میشود آسمان من اگر تو بغض کنی