دست خط
لبخند تو مسیحایی است دل مرده ام را معجزه آسا زنده میکند... تو آفتاب گردانی هر طرف بروی آفتاب همان طرف می گردد... دلم را دخیل بسته ام به مژگان چشم مستت تو پلک میزنی قلب من تکان میخورد... تو خورشید قلب منی گرفته باشی روزگارم تاریک میشود من از تو لبریزم چون کتری لب پُر چون جوش بیاید عشق تو از من می تراود... لبخندت را از دور می بوسم این تمام سهم من از لبان توست دلم بی قرار یادت را در آغوش می کشد آرام نمی شود تا خودت نیایی