دست خط
آغوش می گشاییم هر یک از ما برای خاطرات خوشمان چقدر این خاطره ها عطر تو را دارند عطر خوش دلدادگی... من فقط در هوای عشق تو نفس میکشم ناراحت که باشی هوا کم می آورم برای زنده ماندن با من کمی لبخند به لب کن جان کندن مرا نمیفهمی تو پس این خداحافظی ها:( دستانت را میگیرم دنیا مال من میشود چه گنجی است دستان مهربانت عطر نفس هایت مشامم را پر میکند هر بار خیالت را در آغوش میکشم از دور... من تو را میخواهم بدون تو عشق معنا ندارد چشمان تو فتنه من است مرا کافر میکند به تمام چشمان عالم جاذبه مردمک سیاه چشم تو