دست خط
مهربان تر از بهار تویی و بهشت تر از اردی بهشت تو خودِ دوست داشتنی این اردی بهشت عجب بهشتی میشود وقتی تو هستی حسودیم میشود به تمام لحظه لحظه هایی که تو را میبیند چشمان خورشید و من هنوز در حسرت یک نگاه تو ام طلوع میکند خورشید هر صبح وقتی که چشمانت را باز میکنی تو از ازل شعر بودی یک خیال زیبا یک احساس لطیف خدا سرودنت را بر زبان من گذاشت دستخط 1 دلم تنگ شده که یک بار دیگر تو را خندان ببینم درست مثل همان روزهای شیرین که زود گذشتند دوست دارم نفس کشیدن را در هوای خیال تو دستخط 1